بیماری مامانی
پنجشنبه دو هفته پیش بود یعنی یک روز بعد از روز اربعین. 11 آذر بود روز تولد پدر بزرگ دانیال . عمه شیوا برای تولد باباش کیک خریده بود و من هم شام کتلت درست کرده بود و قرار بود یه تولد کوچیک بگیریم که دقیقا زمانیکه میخواستیم سفره پهن کنیم خاله جمیله و خاله مهدیه زنگ زدن که مامانی حالش بده . بعله مامانی جون من سکته ناقص قلبی کرده بود . خاله مهدیه بیهوش تو راهروی خونه پیداش کرده بود و زنگ زده بود اورژانس. فشار خون و قندش وحشتناک بالا بود. ساعت 9 شب بود. من و بابا محسن زودتر از اورژانس رسیدیم بیمارستان. مامان بهوش اومده بود. من 12 شب برگشتمخونه اما بابامحسن پیش خاله مهدیه تو بیمارستان موند. خیلی ترسیده بودیم. مامانی فردا عصر مرخص شد ول...
نویسنده :
مامان دانیال و الینا
9:35