تعطیلات تابستانه
امسال با احتساب مرخصی های اجباری که باید می گرفتیم و المپیاد ورزشی دخترها و پسرها که در دانشگاه برگزار می شد حدود 25 روز تعطیل بود. در اولین روز شروع تعطیلی ما عزیز و عمه شیوا رفتن چالوس. مامانی هم مشهد بود. بابامحسن هم دو هفته اول رو سرکار بود . یکی دو روز رفتیم شهریار خونه خاله زیبا من و دانیال موندیم و یک روز رفتیم باغ برادر شوهرش و به دانیال حسابی خوش گذشت. تو باغشون استخر داشتن و آلاچیق و .... وقتی ما اونجا بودیم دایی کیا اومده بود تهران اما ما ندیدیمش. بعد برگشتیم خونه و من و دانیال تنها تو خونه بودیم و جای خاصی هم نمی رفتیم. یه بار فقط یه سر خونه خاله شهلا رفتیم و یه نیم ساعتی اونجا بودیم. هفته بعدش دو سه روز رفتم خونه مامانم ای...