دانیالدانیال، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
الیناالینا، تا این لحظه: 9 سال و 19 روز سن داره

دانیال و الینا بهترین هایم

سفر دوم مشهد

1394/8/23 13:39
283 بازدید
اشتراک گذاری

 

یک هفته بعد از سفر چالوس و برگشتن به تهران با توجه به اینکه تاریخ مرخصی شش ماهه من داشت سپری میشد و دیگه نمیشد با خیال راحت رفت مشهد بابامحسن ما رو فرستاد مشهد . البته عمه شیوا هم با من و دانیال و الینا اومد. لازم به ذکره که مامانی هم سه ماهی بود که تو مشهد بود و کنگر خورده بود و لنگر انداخته بود. 

ما جمعه صبح روز عید غدیر مشهد بودیم و بابامحسن سه شنبه شب آخر شی رسید مشهد و پنجشنبه هم برگشتیم تهران. خاله جمیله اینا خونه جدید رفته بودن . یه خونه حیاط دار دربست بزرگ. طبقه بالا مامان جان که خاله طلعت منه زندگی می کرد و طبقه پایین هم ما. دانیال و امیرحسین تا می تونستن شیطونی کردن. شب اول به دایی غلام زنگ زدم و گفتم بیاد دنبال ما و ما رو ببره خونه مادرخانومش که سیده است. اون هم اومد بعد هم از همونجا ما رو برد حرم امام رضا (ع). با اینکه روز عید غدیر بود حرم خلوت بود و خیلی خوش گذشت. برگشتی هم برامون شیرموز خرید. 

یه شب دیگه رفتیم پاساژ ابریشم مامانی هم بود ولی فرداش بلیط گرفت و برگشت تهران. یک شب هم عمو علی ما برد بیرون و کباب خوردیم و حسابی تو کبابی خندیدیم.

یه روز ظهر با عمه شیوا آژانس گرفتیم و رفتیم حرم. می خواستیم دانیال رو نبریم ولی حریفش نشدیم و با ما اومد. البته حرم خلوت بودو اذیت نشدیم. خداروشکر پسر خوبی بود. در بقیه موارد تو خونه خاله جمیله اینا مدام داشتیم به بچه ها میگفتیم نزن نریز نپاش بشین نرو بخور نخور نکش هل نده و ....

دیگه به غروب که میرسید مخمون رو باید می دادیم اجاره

بهرحال شه سنبه شب با عمو علی رفتیم فرودگاه دنیال بابامحسن فرداش رفتیم حرم امام رضا و کمی هم خرید کردیم. دانیال رو هم پیچوندیم و خونه موند. البته خواب بود. ولی با رفتن ما بیدار شد و عمو علی اون رو با امیر حسین رو برد بیرون تا خاله جمیله به کارهاش برسه. 

چهارشنبه شب هم عموحسن و عارفه جون و دختر خاله سمیرا و و بچه های دخترخاله مریم (محمدجواد و محبوبه جون) و خودمامان جان اومدن خونه خاله جمیله و کباب دل زدن و خیلی هم چسبید و تا 2 شب بیدار نشسته بودیم و می گفتیم و می خندیدیم. پنجشنبه ظهر عمو علی آبگوشت از بیرون سفارش داد . چه آبگوشتی. البته قبلش هم رفتیم چهارراه مخابرات و یه چرخی زدیم. مطابق معمول بچه ها دیوانه کردن ما رو. بهرحال سفر مشهد هم گذشت و برگشتیم تهران. 

بقیه عکسها در ادامه مطلب

پسندها (3)

نظرات (1)

مامانه شایلین
23 آبان 94 14:14
ماشالله ماشالله چه پسر های خوشگلی دارید می بوسمتون دانیال جان والینا خانومممممم