روزهای تکراری
این روزا همینطور میان و میرن و اتفاق خاصی هم نمی افته غیر زیاد شدن کار اداره که نه چیز جدیدیه نه مهم. فقط اینکه بعد از یه مدت طولانی دیروز دوتا دوست قدیمیم بهم زنگ زدن و با هم حرف زدیم. (الهه و مهرنوش)
چهارشنبه شب قراره بریم خونه عمه شهین هشتگرد. جمعه عصر هم تولد دخمل دوستمه که انشااله اگه جور بشه با دانی میریم تولد.
تازگی یاد گرفته میگه
سانی= ساناز
شقا= شقایق
دانی= دانیال
سین= سینی
جیش= (گلاب به روی ماهتون) جیش
پا= پا
دس= دست
پاش= پاشو
بیدی= بدو
آپ آپ= تاب تاب
دیگه کلماتش یادم نمیاد کلاً منظورش رو خیلی خوب میرسونه. قربونش برم من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی