کیان و دانیال و رفتن به خونه عمه شهلا
روز پنجشنبه شب خاله پریا و عمو بهنام رو دعوت کردیم خونمون تا با کیان کوچولو بیان و شام رو کنار هم باشیم.
من و خاله پریا خیلی با هم دوست و راحتیم. کیان و دانیال دو ماه با هم تفاوت سنی دارن و دو ماه کیان از دانیال کوچکتره. اون شب حسابی با هم بازی کردن و کمی هم دعوا. ولی شب خوبی بود. اون شب بعد از رفتن مهمونها من و بابا محسن در حال تمیز کردن خونه بودیم که دیدم دانیال خودش رفته تو رختخوابش و خوابش برده. کاری که معمولاً انجام نمی ده. ولی اون شب حسابی خسته بود و زود خوابش برد.
جمعه شب هم شام خونه عمه شهلا دعوت بودیم. عزیز و عمه شیوا و عمه شبنم هم دو سه روزی بودن که رفته بودن و خونه عمه شهلا مونده بودن. اون شب هم به خیر و خوشی گذشت و با عزیز و عمه ها برگشتیم خونه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی