یکشنبه 9 مهر91
دانیال سرماخورده. آبریزش بیین داره. آخه هنوز اول پاییزیم، سرماخوردگی دیگه از کجا اومد.؟ به هرحال بابامحسن دانیال رو برد پسش دکتر تفضلی و شهر هم داروهاش رو گرفتم و رفتیم خونه. با این که داروخورده بود تا ساعت 11 شب نخوابید که نخوابید. من که دارو نخورده بودم داشتم از خستگی می مردم نمی دونم چرا این بچه خوابش نمی گرفت. خلاصه صبح با کلی دنگ و فنگ بیدارش کردیم و آوردیم مهدکودک.
دانیال دیروز یادگرفته و میگفت:
ماشین باباگوش پینکانه = ترجمه= ماشین بابابزرگ پیکانه (بابابزرگش هم کلی ذوق کرده بود)
ماشین هستی سمنه= ماشین هستی سمند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی