حالا دانیال مگه خوب میشه
دیروز رفتم مهد دنبال دانیال دیدم خاله رویا میگه مامانش دانیال اصلا حالش خوب نیست غر می زنه، بیرون روی داره چیزی نمی خوره کسله و ... روحیه ام خراب شد. رفتیم داروخانه داروهاش رو گرفتیم بردیم خونه.دانیال نیمه خواب بود. باباش بیدارش کرد و بهش دارو داد اما دانیال حالش بهم خورد و روی پای من بالا آورد. بچه تب داشت پاشویش کردم و بعد از کلی گریه خوابوندمش. بابا محسن هم که مخ من رو خورد از بس گفت فردا و پس فردا نمی زارم دانیال رو ببری مهد بمون خونه دانیال رو نگه دار. منم که هفته پیش سه روز مرخصی داشتم اصلا تصورش هم نمی کردم دوباره بتونم مرخصی بگیرم برای همین از خاله مهدیه خواستم شب بیاد خونه ما تا دانیال رو نگه داره و من بتونم برم اداره که دستش درد نک...
نویسنده :
مامان دانیال و الینا
12:19