سفر به فیروزکوه
یکشنبه شب 13 آذر 1390 همراه پسرخاله محمد و خانمش رفتیم فیروزکوه. توی این سفر دانیال کلی حیونهای مختلف دید مثلاً گاو داید. گوسفند دید. روباه و مرغ و خروس و الاغ و اسب و سگ هم دیدیم.
دانیال توی این سفر یه حرف جدید زد، وقتی که بابایی داشت نوشابه میخورد و اصلا حواسش به دانیال نبود که هی داره به نوشابه اشاره میکنه خیلی بلند و واضح گفت:
نـــــــــــــــــــــــــوشـــــــــــــــــــــــــــابـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
و اینجوری بود که حواس ما رو با خودش جلب کرد و ما از اینکه دانیال انقدر واضح میگه نوشابه کلی خندیدیم.
البته دیگه هرچی خودمون رو کشتیم دیگه این کلمه رو تکرار نکرد.
دانیال قبلا کلمات دیگه ای هم میگفت که تو این سفر واضح تر تکرارشون می کرد. مثل: کجا، اینجا، اونجا
چند تا از عکسهای سفر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی