عکسهای ریحانه دختر عمه دانیال و جریانات این چند روز
خونه عمه شهین
دیروز با بابایی و عمه شیوا رفتیم هشتگرد خونه عمه شهین دانیال. هستی و دانیال تا شب یک بند وایساده بودن و آتیش می سوزوندن. انقدر جیغ کشیدن و بازی کردن که هممون روانی شدیم. موی هم رو می کشیدن و سر اسباب بازیها لج میکردن و گریه هم رو در می آوردن.
اما جالب اینجاست با همه این اوصاف طاقت دوری همدیگه رو هم ندارن. دانیال انقدر خوابش می اومد که نگو ولی حاضر نشد بخوابه چون می خواست بره با هستی بازی کنه. هستی هم تا می دید مامانش می گه اگه اسباب بازی به دانیال ندی دانیال میره خونشون اسباب بازیش رو با دانیال شریک می شد اما موقع خداحافظی طفلک حسابی گریه کرد. چندتا عکس از شیطونیهاشون گرفتم که بعداً می زارم تو وبلاگ آخه امروز کابل دوربین رو نیاوردم. انشااله فردا.
زلزله
راستی 21 بهمن ساعت 12:30 زلزله اومد و من حسابی ترسیدم. آخه من و دانی تو خونه تنها بودیم و خونه یهو لرزید. شک شده بودم. وقتی لرزش خونه آروم شد من دانی رو بغل گرفتم و پا برهنه دویدم طبقه پایین خونه مادر شوهرم. دیدم اونجا اصلا نفهمیدم که زلزله اومده و به من می گفتم وا زلزله اومد. فقط مادر شوهرم گفت یه چیزی احساس کرده ولی نفهمیده زلزله بوده. به هر حال به خیر گذشت اما من خیلی ترسیده بودم.
خدایا همه ما و بچه ها مون رو در پناه خودن حفظ کن. (آمین)
دندون های دهم و یازدهم دانیال
راستی. راستی. دانیال روز جمعه 21 بهمن دو تا دندون آسیاب پایین (چپ و راست) درآورد. این دندون ها دندون های دهم و یازدهم دانیال بودن. و جمعه عصر وقتی دیدم موقع پرتغال خوردن از لثه دانیال خون میاد متوجه شدم که لثش ترکیده و دندونهاش زدن بیرون. حتما کلی درد داشته ولی دانیال که چیزی به روی خودش نیاورد. طفلک بچم طاقتش زیاده.
عکسهای ریحانه
و اما اینجا چند تا از عکسهای ریحانه رو که از گوشی عمه شیوا گرفتم گذاشتم. ریحانه 18 آبان 90 بدنیا اومده.
عکس ریحانه و هستی (دختر عمه های دانیال)
عکس های ریحانه