باز هم دانیال و مریضی
هنوز یک هفته نشده بود که داروهای دانیال تموم شد. دوباره از پنجشنبه تب و تهوع و بیرون روی دانیال شروع شد. پنجشنبه شب تا صبح از دلپیچه و تب نخوابید عرق نعنا و نبات و این چیزها هم افاقه نکرد. جمعه صبح بردیمش بیمارستان کودکان علی اضغر. چند ساعتی اونجا بودیم. او آر اس بهش دادیم خورد. بعد زمایش مدفوع ازش گرفتن و گفت تو آزمایش چیزی نیست. مریضیش ویروسیه و باید دورش طی بشه. شنبه هم سرکار نرفتم و موندم خونه. دانیال اصلا چیزی نمی خورد . کلاً اشتهاش رو از دست داده. فقط چسبیده به شیر من. طفلک پسرم دیروز بعداز ظهر هم با توصیه اقوام شوهر دانیال رو پیش یه دکتر دیگه تو ونک بردیم. دکتر سخن دان. خانم دکتر خوبی بود ولی اون هم همون حرفها رو تکرار کرد و وقتی دید من از بیماری دانیال خیلی ناراحتم گفت که معمولاً بچه ها سال اولی که میرن مهدکودک زیاد مریض می شن طبیعیه و ... امروز دانیال رو آوردم مهد. امیدوارم دانیال با دیدن دوستاش بهتر بشه و کمی غذا بخوره. پسر عزیزم دوستت دارم. زودتر خوب شو.
این عکس ها رو دیروز عصر وقتی منتظر بابایی بودیم تا بیاد دانیال رو ببریم دکتر گرفتم