یه عکس از دانیال
دانیال در حالی که رو مبل ولو شده تلویزیون می بینه. فکر کنم از کار رو از بابا جونش تقلید می کنه. تازه کنترل رو هم میزاه کنارش بعد رو مبل دراز می کشه
دیشب دانیال شوخی شوخی دست منو گاز گرفت. خواستم اولش بهش چیزی نگم ولی اوقتی دید عکس العملی نشون نمی دم انقدر دندونش رو رو دستم فشار داد که احساس کردم گوشت دستم داره کنده می شه. اونوقت بود که عصبانی شدم و دعواش کردم و بهش گفتم برو اونور نیا پیش من. دانیال هم که دید هی بهش میگم نیا پیش من و باهاش قهر کردم زد زیر گریه . حالا گریه نکن و کی گریه کن. در این وقت بود که بابا محسن اومد وساطت و دانیال رو آورد جلو و بهش گفت مامانی رو بوس کن ناز کن ببین دستش رو اوخ کردی. دانی هم تند تند من رو ناز میکرد و بهم بوس می داد. منم که خندم گرفته بود محکم بغلش کردم و حسابی بویش کردم.
قربوش برم اصلا دل نداره مامان باهاش قهر کنه