حرف دل
عزیز دلم این روزا دلم می خواد با تو حرف بزنم آخه دیگه بزرگ شدی. شبا گاهی تو رختخواب کنارم میشینی و بهم میگی بیا با هم حرف بزنیم (با اون لحن بچه گانه خنده دار) من هم خیلی جدی با تو شروع می کنم به حرف زدن. تو اغلب از ماشین و خراب شدن ماشین و تصادف و موضوعات هیجانی میگی . گاهی که می بینی من چیزی نمی گم و فقط گوش می کنم بهم می گی مامان بوگو خوب منم می گم خوب بعد ادامه حرفت رو می گی و دوباره رو به من می گی مامان بوگو آهان و همینطور ادامه می دی (مامان بوگو اِ مامان بوگو وای وای) من کلی از این حرفای تو خندم می گیره و با اینکه تو خیلی جدی حرف می زنی گاهی اوقات یهو می پرم بغلت می کنم و محکم می بوسمت. دوستت دارم عزیزم
با بزرگ شدنت احساس می کنم من هم حس بزرگتری می کنم یادم می افته دیگه اون آدم سابق نیستم کلی جا افتاده شدم. کلی تجربه جدید کسب کردم. بزرگ شدنت برام یادآوری اینه که روزها دارن خیلی زود می گذرن و ما باید خوب زندگی کنیم تا این روزهای خوب روزگار خوبی رو برامون بسازه. توکل برخدا