سفری کوتاه ولی مفید به جوار حضرت رضا (ع)
دوشنبه 6 مرداد رو سر کار بودیم هنوز برای تعطیلات فکر خاصی نکرده بودین چند جا رو در نظر داشتیم که در نهایت ساعت 12 شب تصمیم گرفتیم بریم مشهد. عزیز و عمه شیوا هم با ما اومدن. ساعت 2 نیمه شب راه افتادیم و سه شنبه ساعت 15 رسیدیم مشهد. با اینکه شب راه افتادیم ولی اصلا نخوابیدیم و زیاد هم خسته نشدیم. خونه خاله جمیله رفتیم ناهار خوردیم استراحت کردیم کنار هم بودیم و بعد از شام رفتیم حرم حضرت امام رضا (ع) و تا بعد نماز صبح موندیم. البته دانیال رو خوابودنم و گذاشتمش پیش خاله جمیله. تا صبح دو سه بار بلند شده بودو گریه کرده بود و آب خواسته بود. آخه تو ماشین حسابی خسته شده بود و ظهرش هم نخوابیده بود. بالاخره صبح برگشتیم خونه تا ظهر خوابیدیم ناهار خوردیم و باز کنار هم بودیم تا عصر. دانیال رو خوابوندم و بلند شدم دیدم همه اهل خونه خوابن. بابا محسن بیرون از خونه بود زنگ زدم بهش و با هم رفتیم بیرون. یه کاری داشتیم انجام دادیم و برگشتیم خونه شام خوردیم و دوباره رفتیم حرم. این بار دانیال رو هم بردم. تا صبح و حرم موندیم و صبح برگشتیم. تو راه هم کله پاچه خوردیم و برای اهالی منزل هم گرفتیم. مامانی، دایی غلام و ستاره و شقایق هم شب قبل راه افتاده بودن و صبح پنجشنبه رسیدن مشهد. ما تا ظهر پنجشنبه خواب بودیم و بعد از اینکه بیدار شدیم ناهار خونه خاله من دعوت داشتیم. رفتیم اونجا. عصر هم رفتیم بازار رضا . بعد از خرید رفتیم حرم نماز خوندیم و با آقا خداحافظی کردیم و خواستیم که باز هم ما رو برای پابوس خودش بطلبه. ساعت 10 شب گذشته بود که برگشتیم خونه خاله جمیله. شام خوردیم و دسته جمعی رفتیم طرقبه . اون شب خیلی خوش گذشت . ساعت 3 شب بود که برگشتیم خونه. وسایلمون رو جمع کردیم و ساعت 6 صبح از خاله جمیله اینا خداحافظی کردیم و به سمت تهران اومدیم.
سفر بسیار کوتاه، فشرده ولی مفیدی بود. خدایا شکر که سعادت زیارت حضرت رضا(ع) رو بار دیگر به ما دادی.