دانیالدانیال، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره
الیناالینا، تا این لحظه: 9 سال و 30 روز سن داره

دانیال و الینا بهترین هایم

هفته آخر تیر

1391/4/31 11:25
453 بازدید
اشتراک گذاری

روز چهارشنبه 28 تیر دانیال ساعت 11 رفت مهدکودک آخه شب قبل خوب نخوابیده بود و بابا محسن صبح روز چهارشنبه پیشش موند تا دانیال کمی تو خونه استراحت کنه و بعد بره مهدکودک. کمی آب ریزیش بینی داشت.  بعدازظهر هم که رفتیم خونه آبریزش بینیش بیشتر شده بود. به بابا گفتم براش شربت سینه بخره و قطره بینی. زادیتن هم مطابق معمول همیشه تو خونه ما پیدا میشه. اینطوری بودکه درمان در منزل رو شروع کردیم. کمی تب داشت شیاف استامینوفن هم داشتم توخونه. دیگه با هر مکافاتی بود سوپ و دارو و چای و عسل و ... تا امروز رو گذروندیم. بهتر نشده ولی خدا رو شکر خیلی هم بد نیست. امیدوارم مشکلش با همین داروها و مراقبتهای غذایی حل بشه .

دیشب (جمعه شب30 تیر)با بابامحسن رفتیم فروشگاه هایپر استار. بعد از اینکه خریدهامون رو کردیم وقتی پشت صندوق ایستاده بودیم تا نوبتمون برسه دانیال چشمش خورد به شهربازی بچه ها. گیر داد ببرمش اونجا. من هم تا نوبت بابامحسن بشه دانیال روبردم اونجا چند تا بازی کرد. حسابی ذوق زده بود. حاضر نبود از اونجا بیاد بیرون. با کلی دردسر بعد از نیم ساعت آوردمش بیرون. تا دم پله برقی گریه میکرد ولی بعد آروم شد و رفتیم خونه. بعد از اینکه دست و صورتش رو شستم و خواستم بهش غذا بدم گیر داد بره خونه عسیس (عزیز) که رفت. البته قبلش بهش داروهاش رو دادم خورد. شام رومثل اکثر وقتها پایین تو خونه عسیس خورد و برگشت بالا و خوابید. تا صبح چندین بار سرفه کرد هر بار بلند می شدم و صداش میکردم که بلندشه و آب بخوره ولی می دیدم که خوابه خوابه.

صبح با که بیدار شد و داشت از پله ها می اومد پایین کفشهای عمه شیوا رو دید و شناخت . آخه شیوا نصف شب با عمه شهین اینا ازفیروزکوه برگشته بود. دانیال با دیدن کفشها شیوا شروع کرد به داد زدن تو پله ها (عمه عمه عمه) بابا محسن هم سریع دانیال رو از پله ها برد پایین و سوار ماشینش کرد تا بقیه از خواب بیدار نشن.

تنها عکسی که از دانیال گرفتم با موبایل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان کسرا
1 مرداد 91 8:52
برای سرف های دانیال جون شب موقع خواب

چند عدد بادام را در آب خیس کنید بعد از
2 ساعت که خیس خورد پوسته قهوه ای بادام را در بیارید و با آب جوش آنرا مجداد خیس کنید و از این آب به دانیال جون بدید سرفش بند میاد.


مرسی خاله مهربون. حتماً این کار رو انجام میدم. بوووووووووووس
مامان محمدرضا
1 مرداد 91 10:06
امیدوارم عسل خاله حالش خوب خوب بشه


مرسی خاله جون. انشاالله
مامان آراد(خاطره)
1 مرداد 91 13:16
امان از این سرما خوردگیا...
عزیزم کار خوبی کردی توی خونه درمون کردی...
ایشالا که هر چه زودتر خوب بشه...
بوسسسسسسسسسسس


مرسی خاله جون. انشاالله
مامان ریحانه
2 مرداد 91 9:06
الهی من بمیرم چرا دانی جون تو ایتقدر مریض می شی مامان جونی شاید تو خیلی حساس شدی شاید از گرما بدنش داغه بهش خاکشیر بده هم برای گرمازدگی خوبه هم اگه رودل کرده سبک می شه ایشالا هیچی نیست هزار تا بوس


خدا نکنه خاله جون. بخدا دیگه موندم چرا بکنم
مامان صدف
2 مرداد 91 11:10
این بچه ها با مریضیشون نفس آدمو میگیرن. امیدوارم دیگه هیچ وقت مریض نشه


مرسی عزیزم