دانیالدانیال، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره
الیناالینا، تا این لحظه: 9 سال و 22 روز سن داره

دانیال و الینا بهترین هایم

بعد از چند روز بیماری شدید

دانیال امروز بعد از یه مریضی طولانی و دو روز استراحت کامل تو خونه کنار مامانی کمی حالش بهتر شد و بعد از دو روز غیبت رفت مهدکودک. پسرم چند روز و چند شب تب داشت. دو بار دکتر رفت و داروهاش رو عوض کرد و داروهای قوی تر گرفت. اشتهاش رو کاملاً از دست داده بود و انقدر سرفه می کرد که بالا می آورد. امیدوارم امروز ظهر که میرم دنبالش سرحال باشه. همیشه سالم و سرحال باشی عشق من دوستت دارم جیگر مامان
9 آذر 1390

دانیالم مریض شده

دو سه روزه دانیال سرما خورده. یک ماه پیش واکسن سرماخوردگی هم زده اما نمی دونم چرا هنوز هیچی نشده دوباره سرما خورده. وقتی دانی مریض میشه انگار دنیا رو سرم خراب شده. دو  شبه که دانی شب تا صبح سرفه می کنه. دوشنبه رفتیم پیش دکتر حریری. وقتی به آقای دکتر گله کردم که دانی زیاد سرما می خوره گفت خانم این که بچه اس اگه باباش هم بره مهدکودک بیشتراز این سرما می خوره.   پسر نازم امیدارم زود زود خوب بشی. راستی راجع به دکتر صاحب حریری بگم که این آقای دکتر یک پیرمرده که بالای 70 سن داره و عرب هست. ولی کاملاً به روزه و از همه اخبار و اطلاعات و تحقیقات پزشکی جدید با خبره و  وهزار ماشااله بسیار سرحال. ما خیلی دوستش می داری...
5 آذر 1390

روزانه

چند وقته عصر که میرم خونه حسابی خسته ام. کارهام تو اداره خیلی زیاد شده و وقتی میرم خونه دلم میخواد تو یه جای گرم و نرم حسابی بخوابم. البته به شرطی که دانیال هم بخوابه. یکی دو روزه عصر ها که میرم خونه به خدا التماس می کنم  دانیال 1 ساعت بخوابه تا من هم کنارش بخوابم انصافاً هم با اینکه دانیال ظهرها تو مهد خوابیده ولی خدا روم رو زمین نمی زنه و یک ساعتی هم دانیال تو خونه کنار مامانیش میخوابه. پسر گلم ازت ممنونم که وقتی می بینی مامانت خسته است درکش می کنی و کنار مامان میخوابی.  بوس برای تو عشق من.   ...
28 آبان 1390