تولد دانیال
یک روز بعد از برگشت از مشهد یرای دانیال تولد گرفتم. بهش قول داده بودم. البته قصدم این بود که عمه های دانیال رو دعوت کنم برای شام. اخر شب هم یک کیک بگیرم که دانیال حس کنه تولدشه پ در عین حال دیگران به زحمت نیفتن
شب خوبی بود . عموما وقتی خونه من مهمان هست علیرغم مشغله کمردرد و یا گاهی خستگی شاد میشم. جس میکنم به دیگران هم خوش بگذره.
بچه ها که کیف کردن. زدن و رقصیدن و کیک خوردن
بقیه در ادامه مطلب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی