سفر زیراب
روز 8 خرداد همراه با اردویی از محل کار رفتیم به زیراب. اردو مخصوص خانمها بود و البته بچه هایی که به مامان ها اومده بودن. محل اسکان درارتفاعات شهر بود و منظره بسیار زیبایی داشت. البته کلا اون منطقه بسیار زیباست و هوای خوبی داره. مخصوصا با اون رگباری که پس از رسیدن ما شروع به باریدن کرد و هوا بسیار خنک شد. من و دانیال با صدف و مامانش و محیا علیجانی و مامانش هم اتاق بودیم. اتاق ما بسیار خنک و خوب بود و کنار دوستان بسیار خوش گذشت. دانیال و صدف هم تا تونستن شیطونی کردن و همدیگه رو زدن و ما هم مدام با ذکر دانیال و صدف سفر رو به خیر و سلامتی گذروندیم. تو این سفر امیر علی و اون یکی محیا هم بودن. البته بچه های کوچکتر و بزرگتر هم بودن .
عکسهای سفر زیراب
روز اول بعد از رگبار شدید و خنک شدن هوا
بقیه عکسها در ادامه مطلب
پردیس دانشگاه
محیا دنبال دانیال تا چوبش رو که دانی ازش گرفته پس بگیره و امیر علی مظلوم
بچه ها طناب دور اسب رو گرفتن
مامان ها ی محترم در حال کندن و خوردن گوجه سبز
دانیال و محیا
دانیال و امیر علی و محیا
روز دوم سد سنبل رود
برای اولین بار چشم بابا محسن رو دور دیدیم و سوار قایل پدالی شدیم (اگر بابا محسن بود اجازه نمی داد). من و دانیال و محیا و خانم عابدی
اینجا دانیال انقدر دنبال مرغه کرد تا بالاخره گرفتش. البته زود ولش کرد چون بهش گفتیم که مریضه و دستات زخم میشه