سفر مشهد
تعطیلات عید قربان رو با مرخصی دوروزه وصل کردیم و یه سفر با قطار رفتیم مشهد تا خاله جمیله اینا رو ببینیم. دو روز قبل از رسیدن ما پسر پسرخاله حسن بدنیا اومد. اسمش رو گذاشتن آسپیان. تو این سفر امیرحسین و دانیال مطابق معمول حسابی شیطنت کردن و الینا هم که دنبال رو اونا بود و به زور جمعش می کردیم. شب اول رفتیم دیدن نوزاد تازهبه دنیا اومده و شب دوم هم شام خونه دایی غلام بودیم. اونجا هم خوب بود و حسابی خوش گذشت. چهارشنه حرم امام رضا (ع) رفتیم شبش هم رفتیم طرقبه دور زدیم. پنجشنبه هم تو خونه خاله جمیله اینا کنار هم بودیم و وسایلمون رو جمع کردیم چون پنجشنبه شب باید برمیگشتیم تهران که برگشتیم. روز جمعه صبح تهران بودیم. راستی وقتی ما رفتیم مشهد خاله خاتون و دایی حسن بابامحسن اومده بودن تهران. ناهار همه خونه عزیز بودیم و اونا همگی به همراه عمه شبنم رفتن خونه عمه شهین و شام اونجا بودن. ماهم وسایلمون رو جمع و جور کردیم و به کارهامون رسیدیم و شنبه رفتیم سرکار.
ادامه
آسپیان کوچوله
خونه پسرخاله حسن
امیرحسین و الینا وسط خیاط خونه