دانیالدانیال، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
الیناالینا، تا این لحظه: 9 سال و 12 روز سن داره

دانیال و الینا بهترین هایم

مریض شدن دانیال

1395/6/28 14:09
167 بازدید
اشتراک گذاری

هفته دوم شهریور ماه بود که یک روز من و الینا خونه موندیم و بابامحسن و دانیال رفتن سرکا. ساعت 5و نیم بودکه بابا محسن و دانیال اومدن خونه. دانیال داغون بود. اسهال تهوع بدن درد سردرد اصلا یه چیزی

از شدت تب صورتش قرمز شده بود. بهش استامینوفن دادم تبش پایین اومد ولی قطع نشد. بعداز شام تصمیم گرفتم ببریمش بیمارستان. رفتیم بیمارستان کودکان علی اصغر تو ظفر. گفت ویروسیه و فقط تبش رو پایین بیارید. فردای اون روز هم خونه موندم. بعد اومدم اداره که خوب بخاطر اینکه مهدکودک دانیال رو قبول نکرد اون رو هم با خودم آوردم اداره. تو اداره هم که کم شیطونی نمی کنه. البته از یه ساعتی رفت پیش دختر یکی از همکارای نهاد که اسمش مطهره است و هم سن خود دانیاله. با شروع کردن به بازی کردن و خیلی آروم بود تا موقع رفتن. به خاطر اون دختر غذاش رو هم خوب خورد. البته صبح یک بار به شدت زیر دلش درد گرفت طوری که نمی تونست راه بره ولی بعدش خوب شده بود. عصر اون روز رفتیم خونه بردمش حمام. وقتی از حمام اومد بیرون دوباره زیر دلش به شدت درد گرفت طوری که ترسیدم و به محسن زنگ زدم که بیاد و دانیال رو ببریم دکتر دوباره. ساعت 7 بود که رفتیم دکتر و چشمتون روز بد نبینه که ساعت 3و نیم نیمه شب بود که برگشتیم خونه و من دوباره اداره نرفتم. اون شب تو بیمارستان آزمایش ادارار و خون و مدفوع و سونوگرافی داد دانیال. الینا هم که تو خونه پیش عمه شیوا بود. دانیال تو آزمایش هاش مشکلی نداشت ولی تو آزمایش ادرارش خون دفع کرده بود که نفهمیدن دلیلش چی بود. به دفع سنگ شک کردن ولی بهرحال دانیال با خوردن قرص آنتی بیوتیک از فردا صبح اون روز خوب شد.

عکس زیر رو وقتی منتظر بودیم جواب آزمایشش بیاد و تو اون فاصه رفته بودین شام بخوریم ازش گرفتم. تازه از من خواست ازش فیلم هم بگیرم و برای عمه شیوا بفرستم که این کار رو هم کردم. 

راستی اون روز اول که دانیال مریض بودو با اونشدت تب و بدن درد اومده بود خونه دید من و باباش داریم با هم حرف می زنیم و میگیزم عزیز و عمهشیوا رفتن خونه فلانی. تا فهمید عمه شیوا رفته جایی با حالت ناله و زاری گفت باز باز این عمه رفت باز این عمه گذاشت رفت من و محسن تعجب کرده بودیم و بهش می گفتیم خوب رفته که رفته تو با این حال مریضت چکار داری به عمه شیوا!!!!

 

اینم عکس الینا وقتی شیوا می خواسته  بخوابوندش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)