شوخی - حرف
دانیال من
دو سه شبه شوخیت گرفته و میای هی به من می گی مامان بوگو دانیال دعوات می کنما من هم تا می گم تو بلند می خندی و فرار می کنی بعد دوباره میای می گی مامان بوگو می تشمتا (میکشمت ها) می زنمت ها
این شده شوخی و خنده این دو سه شب شما. قربون اون خنده هات . یه بار یهو بهم گفتی خاله منظر دفت شطون بلا (گفت شیطون بلا) قربونت برم شیطون بلا
هیچوقت حرفای مهدکودک رو تو خونه نمی زنی تازگی تازه یادگرفتی حرفای خاله رو میای می گی. مثلا می گی خاله منظر دفت با شوما (شما) هستم یا می گی خاله منظر دفت داینال آاوم بیشین (دانیال آروم بشین)
خوبه که خاله هات رو انقدر دوست داری. دیروز که رفتم مهدکودک بگیرمت می گفتی می خوام برم کلاسم
نه به اون صبح گریه کردن هات و نه به اون ظهر نیومدنت. البته خداروشکر این چند شب که خیلی خوب خوابیدی صبح راحت و سرحال بیدار شدی و رفتی مهد.