دانیالدانیال، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
الیناالینا، تا این لحظه: 9 سال و 12 روز سن داره

دانیال و الینا بهترین هایم

صورت دانیال و آبگوشت

1391/9/21 9:18
309 بازدید
اشتراک گذاری

مدتیه که عمه شهلا بخاطر کمردردش اومده خونه عزیز تا کمی بهتر بشه. این روزها بیشتر میریم خونه عزیز. دیشب هم رفته بودیم. قبل از آمده شدن شام دانیال گرسنه شد و غذا خواست. من هم براش آب گوشت شب قبل رو گرم کردم و ریختم تو کاسه و براش نون خرد کردم. دانیال روبروی من نشسته بود و منتظر بود تا غذاش سرد بشه. در همین موقع دانیال تو یک حرکت عجیت غریب خواست خودش رو جا به جا کنه که با صورت رفت تو کاسه آبگوشت. من چنان جیغی کشیدم که همه از جا پریدن. قلبم داشت میومد تو دهنم. فکر کردم صورت بچه سوخت. سریع صورتش رو با دستمال پاک کردم و سریع صورتش رو شستم. خوشبختانه آبگوشت کمی سرد شده بود و صورت دانیال نسوخته بود. فقط کمی ترسید. خدا یا شکرت.  اما تا یک ساعت بعدش هم من حالم بد بود. بدجور ترسیدم. همون موقع خبر فوت دومین دانش آموز مدرسه شین آباد رو در اثر آتش سوزی شنیدم. واقعا دردناک بود. بیچاره اون خانواده ها چطوری میخوان با این غم کنار بیان. خدایا به عظمتت قسم به خانواده بچه های از دست رفته صبر و به بچه های آسیب دیده شفای عاجل اعطا بفرما.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان کسرا
21 آذر 91 9:51
انشالله خدا دانیال جون وبقیه بچه ها را در پناه خودش حفظ کنه و بلا را ازشون دور کنه
خیلی سخته که بچت صبح بره مدرسه و منتظر اومدنش باشی و بفهمی که دیگه هیچوقت نمیبینیش واقعا خدا بهشون کمک کنه و صبرشون بده



انشاالله
آتنا و عاطفه
24 آذر 91 0:10
سلام فاطمه جون امشب شبمون با ديدن عكساي شما خيلي قشنگ تموم شد.به شما بخاطر اين همه حوصله و سليقه تبريك ميگم . دانيال جون حتما" بعدها به شما افتخار ميكنه .(عكساي محرم وفيروز كوه فوق العاده بود)از اين به بعد هميشه بهتون سر ميزنيم.دانيالو از طرف ما ببوس. به اقا محسن و بقيه سلام ما رو برسون .


سلام عزیزم. مرسی که افتخار دادیید و از وبلاگ دانیال دیدن کردید شما لطف دارید. به همه سلام برسون . می بوسمتون عزیزانم.