پنجشنبه 2 آذر خونه عمو بهنام
پنجشنبه شب شام خونه عمو بهنام دعوت بودیم. به زور دانیال رو ظهر خوابوندم که شب سرحال باشه. خیلی ذوق داشت که زودتر بریم و با کیان بازی کنه.بالاخره رفتیم و دانیال اونجا حسابی با کیان بازی کرد. کیان کوچولو بچه عمو بهنام دوست بابامحسن و خاله پریا دوست منه. کیان سه ماه از دانیال کوچکتره. این دو تا وروجک گاهی هم سر اسباب بازی ها دعواشون میشد ولی به هر حال به خیر و خوشی گذشت. اون شب خاله پریا خیلی زحمت کشیده بود و بخاطر بچه ها لازانیا هم کنار غذاش درست کرده بود که حسابی خوشمزه بود.
دانیال و کیان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی