جمعه 19 خرداد

دانیال از صبح که بیدار شد تب داشت و هی تبش بالاتر رفت. شیاف و شربت استامینوفن اثر چندانی نداشت. دانیال رو غروب بردیم بیمارستان کودکان حضرت علی اصغر. ظاهراً گوش و گلوش مشکلی نداشت. ولی تبش قطع نمی شد. آزمایش ادارد داد که جوابش 12 شب آماده می شد. بابایی جواب آزمایش رو گرفت و لی جواب اون هم خوب بود. و گفتن فقط تب بر بهش بدیم.

دیروز اداره نیومدم . دانیال از جمعه تا شنبه غروب غذای خاصی نخورد. درحد یکی دو قاشق آش رشته و یا یه بیسکوئیت و دو پر پرتقال. نگرانش بودم برای همین دوباره دیروز غروب با بابا محسن دانیال رو بردیم پیش دکتری که هستی رو خوب کرده بود. دکتر زندی. عمه شهین هم هستی رو آورده بود. عمه شهلا هم رادین رو.

تو مطب همچنان دانیال تب دار و بیحال بود. دو سه تا شکلات کاکائویی بابا محسن بهش داد بخوره اما وقتیکه خواستیم وزن دانیال رو بگیریم دانیال لج کرد و گریه . انقدر گریه کرد که تو بغل من هرچی کامائو و شیر و آب بود بالا آورد. مانتوی من هم کرم بود که به قهوه ایی تبدیل شده بود. حسابی داغون شدم. دانیال گریه میکرد و من هم تو وضعیت بدی بودم. لباسهای دانیال رو به کمک بابایی تو دستشویی عوض کردیم و جلوی مانتوی خودم رو هم شستم ولی کلاً شده بودم موش آب کشیده. همسر دکتر زندی که تو مطب بود با دیدن وضعیت به من یه مانتوی دکتری سفید داد و مانتوی من رو گرفت و جلوی پنکه گذاشت تا خشک بشه. دستش درد نکنه چون داشت از خودم حالم بهم میخورد و با اون وضعیت دانیال رو هم نمی تونستم بغل کنم. به هرحال رفتیم تو مطلب دکتر و دکتر دقیقاً همه جای دانیال رو معایه کرد. گوش. گلو. گردن . شکم. پا. چشم . اما نظر اون هم این بود که مشکلی نیست و این تب ویروسیه اما اگر بعد از سه روز تبش قطع نشد باید یک سری آزمایش دیگه ازش بگیرنو براش تب بر خارجی به نام پانادول نوشت و قرار شد. آخه دانیال با اینکه شیاف استفاده کرده بود تبش تو مطلب 39 بود.

امروز هم دانیال خونه موند و نیاوردمش مهد. هم بخاطر خودش هم بخاطر بچه های مردم. امروز سومین روزه که دانی تب داره اگر تا شب تبش قطع نشه باید ببرمش آزمایشهای جدید ازش بگیرم. توکل بر خدا.

عکس دانیال و فاطمه دیشب خونه ما

عکس جدید رادین دیشب تو خونه ما